بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 22
کل بازدید : 83041
کل یادداشتها ها : 309
یه روز شیره که سلطان جنگل بود می خواست بره استراحت غضنفر رو می ذاره جانشین خودش .
غضنفر روز اول به روباهه میگه کلات کو؟
روباه می گه بابا روباه کلاه نمی ذاره.
غضنفر هم قاطی میکنه میگیره روباه رو میزنه
روز دوم هم غضنفر به روباه میگه کلات کو؟
روباه می گه بابا به خدا روباه کلاه نمی ذاره.
غضنفر دوباره قاطی میکنه و روباه رو میزنه
روباه ناراحت می شه و میره به شیره قضیه رو میگه.
شیر هم میره به غضنفر میگه اگه میخوای این ها رو بزنی یه بهونه برا خودت ردیف کن مثلا بگو: برام برو یه بسته سیگار مگنا بخر. اگه مگنا سفید خرید.بگو چرا سفید خریدی؟.اگه مگنا قرمزخرید. بگو چرا قرمز خریدی؟
غضنفر فردا به روباه میگه برو برام یه بسته سیگار مگنا بخر.
روباه میگه سفید یا قرمز؟
غضنفر می گه کلات کو!!!